top of page

تبعيض آشکار سیستماتیک

تبعیض آشکار سیستماتیک!

نگارنده : حسن رضايى از آنجایی که خشت نخستین نظام را معمارهای نظام گذشته و نظام حاکم بر افغانستان، کج گذاشته اند، لذا دیوار آن تا ثریا کج خواهدرفت. رژیم اشرف غنی احمدزی نه تنها رویکرد تبعیض آمیز دارد؛ بلکه خط فاشیستی نوین و پشتونخواهی را رقم می زند. با ادبیات و زبان جدید سخن می گوید. شعار دموکراسی سر می دهد. از شایسته سالاری سخن می گوید. از شکستن دیوارهای زندان طبیعی هزارستان، حرف می زند. اشک تمساح برای عدالت اجتماعی و انکشاف متوازن می ریزد؛ اما آنچه که تاهنوز گفته و وعده داده است، جز باد دهن و دروغ و نیرنگ چیزی دیگری نبوده است. اشرف غنی احمد زی بر خلاف آنچه گفته آمده عمل کرده است. کسانی را به وزارت بر نشانده است که سواد خواندن و نوشتن ندارند، به اصطلاح جو دوخر را تقسیم نمی توانند، نمونه بارز آن، وزیر مخابرات جدید است. نمونه دیگر از عدالت اجماعی و انکشاف متوازن که وی می خواهد در سراسر کشور، پیاده کند، محروم کردن ولایت بامیان، دایکندی و باد غیس از بودجه انکشافی ساختن بند های آبی برای تواید برق است که به قلم شخص به اصطلاح رئیس جمهوری خط زده شده است. آنچه گفته آمدیم، فاشیسم نوین افغانی، در راستای فاشیسم کلاسیک و گذشته با چهره و نقاب تکنوکرات، تحصیل کرده ظاهر شده است و به قول خداوندگار سخن پارسی مولانا جلاالدین بلخی: تیغ دادن، در کف زنگی مست/ به آید علم ناکس را به دست / بد گهر را علم و فن آموختن / دادن تیغ است دست راهزن/ فاشیسم افغانی همانا استوار بر شعار های پوپولیستی است و این شعارها و عده و عیدها در واقع، برای فریب دادن ‌افکار عمومی، جامعه ی جهانی و خاک زدن به چشم مردم افغانستان بوده است. از جمله ویژگی های فاشیسم افغانی، قهرمان سازی و جعل هویت تاریخی و ملی است. زیرا فاشیسم افغانی از چیز ی که بیش‌تر رنج می برد، نداشتن هویت فرهنگی، تاریخی، زبانی، تمدن هنری و ادبیات در عرصه ی هنرهای تجسمی، آثارباستانی، شعر ، قصه و داستان در حوزه تمدن زبانی تمدن باختر است. از این رو، در قبال زبان فارسی حساسیت نشان می دهد. پوته خرانه جعل می سود. آثار باستانی تخریب و بوداها منفجر و فرو می ریزند؛ زیرا فاشیسم افغانی، از تنوع و تکثر اجتماعی هراس دارد و تاهنوز از زمامداران فاشیستی افغان ها به عنوان اسطوره های شکست ناپذیر یاد می کند حتی می توان گفت ژن عبدارحمن خان و گل محمدخانذمومند و حیفظ الله امین در وجود و خون فاشیسم نوین افغان وجود داشته و جریان دارد. عبدارحمن خان تا هنوز برای آنان قهرمان وحدت ملی است؛ نه یک جنایتکار جنگی! فاشیسم نوین افغانی، خرد ستیز و خرد گریز است. از این رو، با منطق، استدلال و انتقاد دشمنی دارد و برای سرکوب نمودن روشنفکران لیبرال و دیگر اندیشان، از سلاح مذهب و تکفیر و تئوری توطئه استفاده می کند، حتا از ترور و‌خشونت سازمان یافته سود می جوید. فاشیسم نوین افغان با باور التقاطی به جنگ آزادی بیان، آزادی افکار سیاس و تنوع اجتماعی می رود. سیاه جامگان داعش، سیاه سرهای طالب، در مکتب فاشیسم نوین، دشمن دموکراسی، مشارکت سیاسی، به شمار نمی روند، بلکه مخالفان سیاسی و برادران نا راضی محسوب می شوند. بنا بر این، شعار صلح رژیم دروغی بیش نیست؛ زیرا که حیات سیاسی فاشیسم نوین افغانی، به جنگ وابسته است. تاریخ معاصر دوصد و چند ساله کشور بیان گر ابن و اقعیت و حقیق تلخ است که ایجاد هراس و وحشت در جامعه امری طبیعی و در جهت بقا و دوام فاشیسم کمک می کرده است. زیرا تنوع و چند هویتی و فرهنگی، اختلاف نظر بار می آورد و پی آیند آن انتقاد از کارکرد ها و‌روش های رژیم فاشیستی است؛ زیرا فاشیسم نوین افغان در پی اتفاق نظر است، اتفاق نظری که در جهت منافع فاشیسم باشد و حیات آن را بیمه کند. تحمیل هویت افغان بر سایر اقوام کشور، در این راستا قابل ارزیابی و‌کنکاش است. بنا براین نباید فرصت ها را از دست داد، هم آهنگی ملیت های تحت ستم را می توان گفت، در شرایط کنونی تأثیر گذار است و شاید یگانه راه باشد تا از تاخت و تازهای بی باکانه و تهاجم فکری و سیاسی فاشیسم نوین افغان، جلو گیری به عمل آید و تبعیض سیستماتیک در حق ملیت ها و اقوام دیگر توسط رژیم اعمال نشود. مردم نباید اجازه دهد که رژیم توتاایتر جان گیرد، اگر از هم اکنون توجه نشود فردا دیر خواهد بود. 


bottom of page