top of page

واکاوی جعبه سیاه !یا تحقیق وبررسی پیش زمینه ها وعوامل کشتار هزاره ها توسط عبدالرحمان

واکاوی جعبه سیاه ! یا تحقیق وبررسی پیش زمینه ها وعوامل کشتار هزاره ها توسط عبدالرحمان: -------------------------------------- قسمت نوزدهم : 96.11.18

ب: شرائیط حاکم بین هزاره ها وحکومت: با تاسف باید گفت که هزاره ها درهردو دوره نتوانسته اند که انسجام خودرا بصورت جدی بدست اورده وازموضع واحد وقدرتمند نسبت به حکومت ابرازنمایند دو نوع نگرش جدا ازهم وبدون کدام استراتژِی حساب شده بین رهبران درهردو زمان وجود داشته است نگرش اول تعامل با دولت: دراین نوع نگرش بعضی ازرهبران چنین عقیده دارند که با حکومت ازدری سازش وتفاهم کنارامده ومطالبات خودرا با تعامل پیگیری کرده وخودرا به نتیجه مطلوب ولو در زمان طولانی برسانند وعمده جماعت دراین دسته رهبران کهن سال بوده وبرای انتخاب مسیرخود منطق واستدلال خاصی دارند نگرش دوم تقابل با حکومت: در چنین نگرش که اغلبا قشر جوان وتحصیل کرده هستند راه تعامل را نادرست شمرده وسعی می نمایند که با ایجاد فشار بردولت به مطالبات خود دست رسی داشته باشند وبه همین مبنا تا کنون دراین راه تحمل خسارات جدی را نیز قبول کرده وهمچنان درمسیرخود پافشاری دارند دقیقا همان دسته بندی که درزمان عبدالرحمان دیده می شود با این تفاوت که انتخاب راه کار رهبران هزاره دردوران عبدالرحمان تبدیل به تجربه ای تلخ گشته وانتخاب دو دسته ای حاضر هنوز درحال کسب کردن است البته درحاکمیت حاضر پس ازدادن قربانی های فراوان هزاره ها قسمتی ازمطالبات خود را که قانون اساسی ورسمیت یافتن مذهب می باشد بدست اورده اند ودرجهت تکمیل ان که عدالت درقدرت وثروت باشد با حکومت هنوز هم زاویه دارند. ج: هزاره ها وچالشهای تندروانه ای داعش وطالبان: درد مندانه باید گفت که طالبان وداعش هردو پدیده ای بیرونی وتحمیلی بوده که دراثر رقابتهای کشورهای دارای منافع بوجود امده ونوعی ازجنگ های نیابی را درافغانستان میدان داری می نمایند سنجش رابطه ای هزاره ها با هردو گرو کاملا بصورت منفی وخطرافرین محاسبه می گردد طالبان گرچند برمحورمنفعت کشورخاص بوجود امده است اما ازنظرتئوری وباورهای اعتقادی دقیقا اندیشه ای عبدالرحمانی را داشته که یا باید درمقابل ان تسلیم بوده واطاعت مطلق داشته باشند ویا اینکه ازاین سرزمین محو گشته وحق زندگی را نداشته باشند وچنین باورمندی بارها اززبان طالبان وجماعتی همسواش شنیده شده است وسومین راه درمنطق طالبان برای هزاره ها وجود ندارد برخلاف دیگراقوام که با طالبان اشتراک ظاهری ومذهبی دارند وامکان راه نجات را برای انها درشرائیط سخت میسرمی سازد اما درخصوص داعش دیگر قضیه ذاتا فرق می کند ورابطه ونسبت بین هزارها وداعش کاملا سیاه وسفید بوده ودرمرزمرگ وزندگی قابل تصوروتحلیل هست پس درنتیجه هزاره ها درحیاط سیاسی خود همزمان با سه ضلع کاملا جدا ازهم وچالش افرین رو به رو هستند ضلع قابل بحث با حکومت وضلع تسلیم ویا نابودی وترک وطن با طالبان وضلع مرگ وزندگی با داعش گرچند هرسه چالش جدی می باشد اما طالبان وداعش خطرش افزون تر است وبرخورد به انها ساز وکار جداگانه را می خواهد نويسنده : اقبال صادقي 


bottom of page