top of page

واکاوی جعبه سیاه !یا تحقیق وبررسی پیش زمینه ها وعوامل کشتار هزاره ها توسط عبدالرحمان

واکاوی جعبه سیاه ! یا تحقیق وبررسی پیش زمینه ها وعوامل کشتار هزاره ها توسط عبدالرحمان: -------------------------------------- قسمت چهاردهم :96.11.13

ز: شرائط زندگی هزاره ها پیش از حکومت ودردوران حاکمیت عبدالرحمان: دراینکه هزاره ها یکی از اقوام اصلی وسابقه دار سرزمین خراسان وافغانستان می باشد شکی دران نیست واین قوم دارای سابقه ی تمدنی وتاریخی بسیار بزرگ بوده که جای بحث ان نیست وچنین موضوع در نوشتار مورخان وبخصوص جناب اقایان اریانپور مرحوم ،دکتر محمدی شاری واستاد فاضل کیانی وبعضی مورخین دیگر بصورت مفصل امده است اما انچه که ضرورت مقاله تقاضا دارد به ان می پردازم هزاره ها درسالهای پیش از حاکمیت عبدالرحمان تا 1880 بصورت ملوک الطوائیفی مثل سایر اقوام زندگی می کردند ملوک طوائیفی بمعنی اینکه حکومت مرکزی از ملوک طوائیف دوچیز می خواست 1 عدم مخالفت با حکومت مرکزی 2 دادن مالیات به حکومت اما درشیوه ای مدیریت مردم کار نداشت وخوانین وفئودالها وحاکم محل خود طبق اراده ومیلش بر مردم حکومت می کردند وچنین شیوه در تمامی نقاط رسم بوده است هزاره جات بعلت کوهستانی بودن ان دارای بیشترین حکومت های محلی کوچک بوده اند غلام محمد غبار درکتاب افغانستان درمسیر تاریخ وضع سیاسی وحکومت های محلی را چنین می نویسد دو مجموعه برمقدرات مردم هزاره حاکم بوده اند مجموعه ای اول فئودالها خوانین ارباب میر سلطان وبیگ ها ومجموعه ای دوم بنام سید مجتهید مبلغ ملا وخطیب ها می باشند وی می افزاید که بخش مهم ازدارای مردم دهقانان وچوپانها بصورت قهری توسط گروه اول بعنوان مالیات، بیگاری،خرج دسترخان ملیک وخان وبخش دیگر از اموال مردم بعنوان طوعا واختیاری بنام نذر ونذورات، خمس،وزکات توسط دسته ای دوم تصاحب می شدند وتمامی اراضی شاداب ومزروعی وچراگاه های غنی مربوط این قشر استثمارگر بوده است منبع افغانستان درمسیر تاریخ ج2 ص1061 خوانین وفئودالها بر سری مردم بیش از حد ظلم کرده وپسران ودختران جوان دراختیار این قشر قرار گرفته ومورد استفاده ای سوئ قرار می گرفت چنانچه در نامه ای عبدالرحمان که برای مردم هزاره جات نوشته است چنین می خوانیم اکنون که میر های دایزنگی ودایکندی تمرد نموده اند برای انست که بزرگان هزاره هرچه می خواستند اززیر دستان خودگرفته ودختران وپسران ایشان را می فروختند دولت دست اذیت وازار انهارا ازارتکاب قبایح افعال بازداشت ایشان ( میرها) ترک عادت را مرض مهلک دانسته اغاز فتنه وفساد کردند. منبع افغانستان درمسیر تاریخ ص 1063 ویا بر اساس نوشته ای بصیر احمد دولت ابادی رهبران ومیران هزاره شش ما زمستان در کنج مسجد حمله خوانی نموده وشش ما دیگررا درعیاشی وتجاوز وفساد مشغول بوده اند با چنین وضعیت بسیار ناگوار مردم هزاره زندگی سخت را سپری می نمودند با فرارسیدن حاکمیت عبدالرحمان مردم هزاره بار دیگر بعلت نادانی سیاسی رهبران واختلاف حاکمان محلی ومنافع شخصی انها به قربانگاه رفته و بار دیگر استخوانهایشان خرد شدند همانطوری که در باره ای عبدالرحمان بیان شد وی برای استقرار ودوام حکومت خود دوچیز را می خواست که تثبیت نماید اول حکومت مرکزی دوم حفظ ودوام حکومت در ایجاد حکومت مرکزی عبدالرحمان می خواست که تمامی حکومت های ملوک طوائیف منحل گشته وطبق دستور حکومت مرکزی کشور اداره شود نه طبق میل حاکمان محلی دیگر اینکه هزینه ای دوام اقتدار توسط مالیات مردم تئمین گردد در بخش اول خوانین وحاکمان محلی منافع خودرا درتضاد با دولت مرکزی دانسته لذا در مقابل ان موضع پراکنده وبدور ازکارشانسی گرفته اند رهبران هزاره خوانین ومیر ها نه از شرائیط جهانی اطلاع داشته ونه میزان حساسیت انگلیس را درگ نموده ونه ازتوان وقدرتی که پشت عبدالرحمان را گرفته اند سر در می اورند وهم چنین هیچ نوع برداشت از توازن قوای نظامی نداشته وفقط با باور مندی دینی خود وبدور از اگاهی از بینش اهل سنت نسبت به حکومت وواجب الاطاعه خواندن ان واثر وپیامد ناگوار که عبدالرحمان انرا به مردم گوش زد نموده بود وبه قلعه های بلند خود فکر می نمودند با نبود وحدت نظر وهماهنگی درست هرکدام از گوشه ای نسبت به حکومت عکس العمل نشان می دادند بطور مثال ادامه دارد. نويسنده : اقبال صادقي 


bottom of page