top of page

واکاوی جعبه سیاه !یا تحقیق وبررسی پیش زمینه ها وعوامل کشتار هزاره ها توسط عبدالرحمان

واکاوی جعبه سیاه ! یا تحقیق وبررسی پیش زمینه ها وعوامل کشتار هزاره ها توسط عبدالرحمان: -------------------------------------- قسمت شانرده هم: 

نتیجه و تشخص عوامل کشتار 96.11.15 در نتیجه پس از تتبع وجستجوی لازیم درعناوین فوق عناصر وعوامل سازنده ای اصلی وفرعی قتل عام هزاره ها توسط عبدالرحمان بدست می اید که به ترتیب ذیل به ان اشاره می شود الف عامل اصلی: 1 – رقابت های کشورهای استعمارگربرسری اشغال کشور زرخیر هند: بدون شک عامل اصلی ومحوری درقتل عام مردم افغانستان وبخصوص هزاره ها رقابت کشورهای استعمار گرفرانسه روسیه وانگلیس بر سری کشورهند بوده است وانگلیس که سه قرن این کشور راغارت نموده به هیچ عنوان حاضر نبوده است که چنین طعمه ای گرانبهارا ازدست دهد لذا بخواطر حفظ ان واگاهی ازمیزان حساسیت فرانسه وروسیه که مستنداذکر شد دست به هراقدام بازدارنده وقاطع بزند از بستن پیمان مفصل با ایران ( که اگر شاهان افغانستان با کمک کشورهای دیگر خیال تصرف هندرا درسر داشته باشند باید کاملا محو ونابود شوند ) تا جداکردن هرات وبلوچستان از خاک ایران جهت ایجاد دیوار اهنین وسدی محکم دربرابر نفوذ کشور های رقیب واستخدام شخصی خشین وبی رحم وغلام ماشه کش بنام عبدالرحمان جهت اجرای چنین پلان حفاظتی ونابودی هرگونه شورش ومقاومت ضد انگلیس وبه زندان انداختن مبارزین ازادی خواه وبسیاری از حرکتهای دیگر که انگلیس بصورت نامرئی درپشت ان حضور داشته است اگر چنین عامل وجود نمی داشت عبدالرحمان هیچ گونه قدرت وتوان اجرایی ومدیریتی را نداشته ودر نتیجه باعث بر پای شر تاریخی ونابودی واختلاف اقوام درافغانستان نمی شد . 2 – عدم تعیین مرزهای دو کشور رقیب: افغانستان مدت طولانی نقش کشور حائیل بدون تعین دقیق مرز را بین هند انگلیسی وروسیه داشته وبه همین جهت رقابت در این منطقه عنوان بازی بزرگ (برد وباخت) را داشته است هند انگلیسی وروسیه در مدت طولانی موفق به تعین خطوط مرزی خود نشده وهمیشه در حال اماده باش وتهاجم بسر می بردند متاسفانه تعین خطوط مرزی در سال 1893 بعد از سرکوب هزاره ها صورت گرفته وهردو کشور هند انگلیسی وروسیه میزان تنش خودرا کاسته وبا حسن نظرنسبی مشغول حکم روایی خود شدند اگر چنین کار قبل از دوران عبدالرحمان صورت می گرفت وانگلیس دغدغه ای ازدست دادن هند را نمی داشت باز هم امکان وقوع فاجعه ای دوران عبدالرحمان بعید بود . ب: عوامل فرعی: 1 – عدم درک درست رهبران هزاره از مبنای باورمندی اهل سنت نسبت به مشروعیت حکومت : درفقه اهل سنت اطاعت ازولی امر وحاکم مطلقا چه فاسق وفاجر واجب است ومخالفت با حکومت حرام است چنانچه در اصول السنه لاله کائی واصول السنه احمد ابن حنبل واحکام السنه ابو یعلی وبسیاری از علمای اهل سنت چنین امده است که اطاعت ازولی امر واجب است ولوکان فاسقا فاجرا ومخالفت به ان حرام است کسانیکه در مقابل چنین حکومت شورش نماید بعنوان یاغی شناخته شده وقتل انها جایز وتصرف اموال وناموس انها نیز حلال می باشد عبدالرحمان دقیقا از چنین فرصت بهترین بهره را برده درهمه جا وبخصوص در قسمت هزاره های شیعه علاوه بر مخالفت سلطان ازعنصرمذهب نیز استفاده نموده وهزاره وشیعیان را کافر دانسته وهمه چیز انها را مباح شمرده است اگرعلما ورهبران هزاره درگ عمیق از چنین مفاهم می داشتند یقینا وضعیت تا حدی تغییر نموده وشاهد گستردگی جنایت عبدالرحمان نبودیم وبخصوص که عبدالرحمان چنین خطرها را درنامه های خود بعنوان اخطاریه با مردم درمیان گذاشته بود. 2 – عدم کسب تجربه وعبرت از وحشی گری وبی رحمی عبدالرحمان : با توجه به اینکه یازده سال از دوران حکومت عبدالرحمان گذشته بود ودراین مدت عبدالرحمان بی رحمانه ترین برخورد هارا نسبت به اقوام نزدیک خود وافغانهای غلزی وبسیاری از اقوام دیگر در تمام مناطق کرده بود ودر همه جا پیروز گشته وخسارات شدید را به طرف مقابل خود وارد نموده بود رهبران هزاره می توانستند ازاین جنایت های سنگین عبرت گرفته وراه مطابق با مصلحت مردم خود درپیش می گرفتند که متاسفانه چنین نشد همانطوری که مردم نورستان موفق به اتخاذ شیوه ای درست گشته وبا کمترین تلفات وحتی با تغییر دادن دین خود از تجربه ها بهره بردند. 3 – نداشتن اگاهی سیاسی رهبران از اوضاع سیاسی داخلی ورقابت های منطقه ای: رهبران هزاره میران وخوانین در اندیشه ای حفظ منافع محلی خودبوده واز سیاست پیرامون خود وبیرون از افغانستان اطلاع چندانی نداشته وتمامی تحولات سیاسی را به توان واندیشه ای اربابی ومنطقه ای خود تحلیل نموده وهیچ گاه قدرت وتوان انگلیس را که عقبه ای حکومت عبدالرحمان بوده ( ودر خصوص هزاره جات وکره کی مناطق هزاره جات را هم جهت تصرف وضربه زدن افسران ومهندسان نظامی انگلیس کشیده است ) ورقابت شدید انگلیس درمقابل روسیه وفرانسه را بخواطر کشورهند متوجه نبوده اند وبا کمترین توان نظامی ووسائیل جنگی خود که شمشیر وتفنگ ساده بود درجنگ با قدرت توبخانه ای دشمن بر خواسته وسرنجام دراین جنگ نابرابر شکست را نصیب شده اند اگر فهم سیاسی رهبران از رقابت های منطقه ای واستعماری کشورهای یاد شده بالا می بود خیلی سنجیده ترحوادث را مدیریت نموده وبلا را از خود بر طرف می نمودند. 4 – عدم وحدت نظر بین رهبران محلی : چنانچه بیان گردید خوانین ومیرها در رابطه با دولت موضع واحد نداشته وهرکدام براساس برداشتهای شخصی خود نسبت به حکومت موضع گرفته اند بعضی خوانین نظیری محمدعظیم بیک درابتدا با حکومت ازدری صلح وسازش وارد شده اند وبعضی دیگر مثل ابراهیم سلطان وعبدالعلی خان وسلطانعلی خان ازدر شورش ودرگیری وخصومت با حکومت برخورد نموده اند وبعضی دیگر هم مثل میر فضیلت بیک ومیر محمد رضا بیگ می توانستند اتش شعله ورشده را درابتدا خاموش کرده ونقش سازنده را بازی نمایند که برعکس انراعمل نموده وکار را پیچیده وسخت تر نمودند وسرنجام پس ازانکه قیام مردم روبه ضعف وشکست میرود اکثریت خوانین مردم را رها کرده وخود درصف قوای عبدالرحمان قرار می گیرند وچنین سیاست نشانگر ضعف وناتوانی وعدم وحدت نظر انها را نشان می دهد که نتیجه ای ان نابودی وویرانی بخش وسیعی ازمردم هزاره بوده که تا کنون توان جبران انرا درخود نمی بینند. گرچند بعضی ازعوامل اجباری وخارج از اختیار بوده ولی بسیاری ازعوامل فرعی کاملا اختیاری بوده که اگر درایت صحیح وتیز هوشی سیاسی ومصلحت اندیشی جمعی را جدی می گرفتند این توان کاملا پدید می امد که بتوان جلو خشم وجنایت گسترده ای عبدالرحمان را گرفته واضاع کشور ومردم هزاره را به گونه ای بهتر مدیریت نمایند درکل اگر بخواهیم اوضاع ان زمان را در قالب یک مثال ساده بیان نماییم مثل این خواهد بود که عبدالرحمان چون یک نرگاب دارای شاخهای خشین وبلندی بوده که توسط انگلیس اب وعلف خورده وسینه ای مردم افغانستان را نشانه گرفته است دراینجا هنراین نبوده است که درمقابل ان استاده تا شاخهای انرا درسینه ای خود فرو بریم بلکه هنران ا ست که دراین موقعیت دست وپاچه نشده ودربرابرهجوم این گاب وحشی جا خالی نموده تا ضربت ان بر سینه ای دیوار وارد گشته وخود را نجات می دادیم! . نويسنده : اقبال صادقي 


bottom of page